کد مطلب:152296 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:201
هدایت شخصی غاصبی
مردی در بحرین ماده گاوی داشت و با استفاده از شیر آن زندگی می كرد. كلانتر شهر آن گاو را به زور گرفت. آن شخص ابتدا به حاكم شهر شكایت كرد و سپس به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و شكوه به خدمت آن بزرگوار آورد. بالاخره در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام به حال چرت فرورفت و امام علیه السلام را در خواب دید حضرت علی علیه السلام به او فرمودند: «از او بگذر و به خاطر من حقت را ساقط كن!»
آن شخص شگفت زده شد و سبب این فرمایش را سئوال كرد. حضرت فرمودند: «هر سال او خادم عزاداران امام حسین علیه السلام است.» آن شخص بحرینی گفت: «از او گذشتم» و سپس از خواب بیدار شد.
در هنگام بازگشت به بحرین، به بندر ریگ رسید و با كمال تعجب دید كه آن كلانتر غاصب همراه با گاو و بهای شیر آن از روز غصب، به پیشواز او آمده است! كلانتر
گفت: حضرت علی علیه السلام را در خواب دیدم، و به من فرمودند: «چرا به فلانی ستم كردی؟ برو و از او حلالیت بطلب!».
كلانتر از مرد بحرینی خواهش كرد كه ماده گاو را همراه با پول شیرش تحویل بگیرد. اما مرد بحرینی آنها را نگرفت بلكه هر دو توافق كردند كه همه را در عزاداری امام حسین علیه السلام صرف كنند. [1] .
آن شخص شگفت زده شد و سبب این فرمایش را سئوال كرد. حضرت فرمودند: «هر سال او خادم عزاداران امام حسین علیه السلام است.» آن شخص بحرینی گفت: «از او گذشتم» و سپس از خواب بیدار شد.
در هنگام بازگشت به بحرین، به بندر ریگ رسید و با كمال تعجب دید كه آن كلانتر غاصب همراه با گاو و بهای شیر آن از روز غصب، به پیشواز او آمده است! كلانتر
گفت: حضرت علی علیه السلام را در خواب دیدم، و به من فرمودند: «چرا به فلانی ستم كردی؟ برو و از او حلالیت بطلب!».
كلانتر از مرد بحرینی خواهش كرد كه ماده گاو را همراه با پول شیرش تحویل بگیرد. اما مرد بحرینی آنها را نگرفت بلكه هر دو توافق كردند كه همه را در عزاداری امام حسین علیه السلام صرف كنند. [1] .
[1] ترجمه ي دارالسلام نوري ج 2، ص 99 - وقايع الايام خياباني ج 1، ص 8.